شعرایران

شعربان

اشعار ابوالقاسم کریمی

من آن دریاچه خشکم که از باران گریزانمهمان گاوی که در زندان تقدیرم نگهبانم نه حس زندگی دارم نه میل صحبت از تغییرفقط می بارد از چشمم شرار ِ روح ویرانم هنوزم، جای پای آسمان ، در قلب من جاریستولی مانند جوی فاضلابی ، در خیابانم درون دوزخ تکرار خود آبستن رنجمشبیه شاخه ی پژمرده …

اشعار ابوالقاسم کریمی ادامه »

شعربان

اشعار ابوالقاسم کریمی

من یه درخت تنهام تو قلب یه بیابوندل من از دیوای آدم نما شده خون مردن و زنده موندن فرقی واسم ندارههر روز رو دوش خستم بارون غم می باره ماهی شب تو رود اشک چشام می خندهتنهایی فریادمو توی گلوم می بنده دیواری تا آسمون بین من و بهارهنسیم خشک صحرا غم به دلم …

اشعار ابوالقاسم کریمی ادامه »

شعربان

اشعار ابوالقاسم کریمی

نام ترانه:گرگ های آدم نما رها شدم تو جنگلی که اسم اون زمینههر جا نگا میکنم گرگی توی کمینه نبض زمین تو دست گرگای آدم نماسبغضی که تو گلومه نفرت من از اونهاس گرگای آدم نما خدای جنگ و خوننخدان ، ولی اسیر وسوسه و جنونن سلولای مغز ما تیر تفگ اونهاسزیر پوتین اونها جون …

اشعار ابوالقاسم کریمی ادامه »

شعربان

اشعار ابوالقاسم کریمی

اینجا فضای زندگی شعری بلند و مبهمهکه واسه ی سرودنش ردیف و قافیه کمه ما قُلکه آرامشو با گریمون پُر میکنیمسیسد روز از هر سالمون ماه عزا و ماتمه هر آدمی که قلبشو , به غصه ها فروختهمسیر سرنوشتش , یه راه پر پیچ و خمه شادیه ما قصریه که دیواراش از پلاستیکهکنار قصر شادیمون …

اشعار ابوالقاسم کریمی ادامه »

شعربان

اشعار ابوالقاسم کریمی

من یه درخت تنهام تو قلب یه بیابوندل من از دیوای آدم نما شده خون مردن و زنده موندن فرقی واسم ندارههر روز رو دوش خستم بارون غم می باره ماهی شب تو رود اشک چشام می خندهتنهایی فریادمو توی گلوم می بنده دیواری تا آسمون بین من و بهارهنسیم خشک صحرا غم به دلم می …

اشعار ابوالقاسم کریمی ادامه »

شعربان

اشعار ابوالقاسم کریمی

***ای دوستآنکه افسار به دست آمده استجلادیستکه از نجات سخن میگوید***پیش از آنکه بدانم چیستگفتنداین هویت توست … ای تفبر آنان که افسار رانجات میدانند.***گناهلباس شایعه به تن کردوقتی بخششبه خاطره پیوست***آنجا که انسان ستایش می شودحقیقتبه انزواپناه میبرد***ای گل کوچککه در معبد سرنوشت روییده ای برای کامل شدنعشق کافی نیست***دلخوشبه تکرار آخرین دیدار،زندانی***طلوع یعنیخدا،هنوز …

اشعار ابوالقاسم کریمی ادامه »

پیمایش به بالا