نمونه اشعار نیما یوشیج


آن گل زودرس چو چشم گشود
 به لب رودخانه تنها بود
 گفت دهقان سالخورده که:
حیف که چنین یکه بر شکفتی زود
 لب گشادی کنون بدین هنگام
 که ز تو خاطری نیابد سود
 گل زیبای من ولی مشکن
 کور نشناسد از سفید کبود
نشود کم ز من بدو گل گفت
 نه به بی موقع آمدم پی جود
کم شود از کسی که خفت و به راه
 دیر جنبید و رخ به من ننمود
 آن که نشناخت قدر وقت درست
 زیرا این طاس لاجورد چه جست ؟

اشتراک گذاری:

ابوالقاسم کریمی

شاعر _ نویسنده _ فعال محیط زیست
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها